پر از شوق سفر بودی نصیبت شد اقامت در
نوشته شده توسط : مهدی موسوی

gar2005b-toesinsand30x24.jpg

در این اندوه ویرانگر شبت خوش باد ، من رفتم
بمان تنها و بی یاور شبت خوش باد ، من رفتم !

به عطر عشق پاکی که به آغوشت بدهکارم
تو و عطر گل پرپر شبت خوش باد ، من رفتم

پر از ایهام ِ رفتن بود طعم تلخ لبهایت
به یاد بوسه ی آخر شبت خوش باد ، من رفتم

16.gif

نه من سیراب چشمانت ، نه تو سیراب آغوشم
پر از افسوس همدیگر شبت خوش باد ، من رفتم

نپرسیدند حال چاه و یوسف را جدا کردند !
شدم از چاه تنهاتر شبت خوش باد ، من رفتم

پر از شوق سفر بودی نصیبت شد اقامت در ،
اتاقی که ندارد در ! شبت خوش باد ، من رفتم

از آغوشم بریدی و بغل کرده تو را این قبر !
غروب جمعه ای دیگر ... شبت خوش باد ، من رفتم

 





:: بازدید از این مطلب : 324
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 14 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: